سلامتی یک مبحث دو بعدی است. جسم و روان که با سه اصل: آرامش ورزش خورش (یعنی غذای سالم، تغذیه، طعام) به دست می آید و حفظ می شود. اما به خوراکی هایی می توان غذا گفت که مواد مغذی دارند و نیاز سلول را تامین و تولید انرژی می کند. ما به هر خوراکی نمی توانیم غذا بگوییم شاید بسیاری از چیز ها را بشود خورد اما نمی شود به آن ها غذا گفت.!
هم اکنون نیم نگاهی به خوراکی های مصرفی مان بیندازیم:
برنج سفید، آرد سفید که با آن نان و شیرینی و ماکارونی یا هر خوراکی دیگری که توسط آن تهیه می کنیم شکر سفید به دلیل اینکه اینها فاقد مواد مغذی می شوند دیگر ما نمی توانیم به آنها را غذا بنامیم. به این دلیل که آنها ارزش غذایی ندارند. اصلا مگر آدم می تواند برنج سفید بخورد و انرژی بگیرد و خوب فکر کند یا نان سفید بخورد و بازدهی انرژی فراوان داشته باشد؟ توجه شما را به این نکته جلب می کنم که نان سنگک هم نان سفیدی است که با آرد سفید آماده می شود. زمانی که خرید می رویم دقت کنیم که در سبد غذایی مان چه چیزی داریم ، آرد سفید و شکر سفید در اکثر خوراکی های ما دیده می شود.متاسفانه در صنعت شیرینی در کیک و کلوچه و بیسکویت ها و شکلات ها و بستنی ها هر کجا را نگاه کنیم یک ردی از آرد سفید و شکر سفید و روغن نباتی پالم دار دیده می شود. آیا به این ها می توان “غذا” گفت؟ جالب است وقتی که ما می گوییم برنج سفید نخورید، نان سفید نخورید، شیرینی نخورید ، شکر نخورید، سرخ کردنی نخورید به این پاسخ بر می خوریم که می گویند پس چه چیزی بخوریم دیگر؟!
مردم ما متاسفانه غذا را به خوراکی ها می شناسند اما نمی دانند بدن ما نیاز دارد به:
سه اسید چرب و دو قند اگر این ۵۵ ماده مغذی را بخواهیم به بدن مان برسانیم باید غذا مصرف کنیم و این ۵۵ ماده مغذی را می توانیم در مواد غذایی زیر: میوه جات، خشکبار، سبزیجات، صیفی جات، غلات کامل، حبوبات و جوانه ها دریافت کنیم .
زمانی که ما مواد غذایی را با سرخ کردن، کباب کردن، سفید کردن، آبکش کردن و با دمای بالا از بین می بریم دیگر چه انتظاری داریم که در سلامت باشیم! اینکه در ایران به کسی که غذا می پخته آشپز یا خورشتگر می گفتند به این خاطر این بوده است که آش سالم ترین غذا است . چرا که با آب پخته می شود و مواد مغذی آن تخریب نمی شود. امروزه ما بجای اینکه غذا را بپزیم غذا را سرخ می کنیم،غذا را کباب می کنیم و بعد از اینکه همه ی مواد مغذی را نابود می کنیم و یک تفاله ی خطرناک وارد بدن مان می کنیم که نام آن را غذا گذاشته ایم. برای شما چند مثال می زنیم: آیا فست فود غذا می شود؟ خیلی اوقات زمانی که از افراد می پرسیم ها آیا صبحانه خورده اید؟ می گویند: بله. می گوییم: چه خورده اید؟ می گویند: کیک و ساندیس!!!! ای بابا! آیا کیک و ساندیس غذا است؟ بنابراین باید یک نگاه عمیقی به بحث تغذیه و غذا داشته باشیم. ما باید مشاهده کنیم که طبیعت برای انسان چه چیزی را در نظر گرفته است. به عنوان غذا می توانیم به میوه جات نگاه کنیم بوی میوه، دیدن میوه، چیدن میوه و خوردن آن چقدر لذت بخش است؟! اکنون برویم این میوه را کمپوت یا ساندیس کنیم، دیگر آن لذت را نمی بریم. بسیارجالب است که طبیعت در میوه های تازه و میوه های خشک مثل بادام و گردو و مغز ها و انجیر و کشمش و مویز و … همه ی اینها مواد مغذی مورد نیاز بدن ما را تامین می کند.
هر چیزی که در گوشت ما به عنوان خاصیت آن را برداشت می کنیم مخصوصا پروتئین ، اسید آمینه و همه ی آنها در بادام وجود دارند و جالب است اینکه امروزه در سفره غذایی ما دیگر غذایی سرو نمی شود. فرض کنیم ما :
یک چلو کباب می خواهیم بخوریم با برنج سفید می گذاریم، کباب هم با دمای ۷۰۰ درجه گوشت را تخریب می کنیم و بعد یک سالاد هم می گذاریم با سس مایونز یک نوشابه هم به عنوان نوشیدنی و در نهایت یک دسر پر شکر هم می گذاریم!!! در این سفره هیچ مواد مغذی وجود نخواهد داشت.!
کلیه امراض به طور مستقیم و غیر مستقیم به روش تغذیه مربوط می شوند. ما اگر بخواهیم در درمان بیماری ها موفق بشویم باید سبک زندگی و تغذیه مان را اصلاح بکنیم.
حکیم رازی می فرمایند: تا آنجا که می توانی بیماران خود را با غذا درمان کنید نه با دوا. اگر مواد مغذی به بدن ما برسد سیستم ایمنی و اعصاب ما قوی می شود، انرژی در بدن تولید می شود و در آخر ما می توانیم در سلامت باشیم. ما نمی توانیم هر چیزی را که در دسترسمان است غذا بدانیم و بخوریم بعد بگوییم غذا خورده ایم. اگر سلامت ما برای ما مهم است حتما باید نسبت به غذا هایمان توجه داشته باشیم. بله غذا باید: خوشمزه باشد، لذیذ باشد، خوش رنگ و لعاب باشد؛ اما نباید مواد مغذی آن تخریب شود. امروز که جامعه انقدر بیمار شده و در گیر بیماری هایی نظیر: کم خونی ، افسردگی، بیماری های گوارشی، بیماری های روانی و جسمی همه و همه زمانی که نگاه می کنیم، می بینیم متاسفانه فرد آن گونه که باید و شاید به غذایش توجه نکرده است. خیلی ها می گویند خوردنی مردنی نیست. این جمله یعنی چه؟! خوردنی های مضر می توانند تدریجا با زجر ما را بکشند. انسان باید به غذای خودش به دید خرد بنگرد. نگریستن به هرآنچه را که ما نمی توانیم یا می توانیم بخوریم.غذا خوردن، نباید بر مبنای هوس باشد باید بر مبنای نیاز باشد،نه بر مبنای عادت ها و بخاطر آن تبلیغاتی که سودجویان دارند یا به هدف تولید و فروش بیشتر دارو غذا های ناسالم وارد بازار می شوند. شما بنگرید نوشابه ها و فست فود ها و شیرینی ها و شکلات ها ، چیپس و پفک ها و… این همه غذا های ناسالم، روغن های ناسالم چه بلایی بر سر سلامتی ما خواهد آورد و چه اندازه فروش دارو را افزایش می دهد؟ غذای ما باید دوای ما باشد و به دنبال آن دوای ما نیز باید غذای ما باشد. غذا درمانی یک اصل مهم در درمان است، باید بسیار به غذا اهمیت بدهیم. ما باید یاد بگیریم: چه چیزی بخوریم؟ چگونه بخوریم؟ چه زمانی بخوریم؟ چه مقدار مصرف بکنیم؟ به این معنا که ما باید فرهنگ غذا خوردن را فرا بگیریم باید آداب غذا خوردن را یاد بگیریم. سبد، سفره و لقمه ی غذایی ما باید اصلاح بشود. هرچیزی نباید در سبد غذایی ما برود. امروزه متاسفانه مقادیر زیادی در سبد غذایی ما برنج سفید و شکر سفید و آرد سفید و روغن های پالم و هزار و یک خوراکی مضر و فاقد مواد مغذی وارد می شود. بعد از آن نیز ما با فرآوری های خطرناک و روش پخت و پز های خطرناک همان باقی مانده ها را نیز نابود می کنیم و می گذاریم سر سفره بعد انتظار داریم حال مان هم خوب باشد و در سلامت باشیم. پس به خوراکی هایی غذا می گوییم که: مواد مغذی داشته باشند. نیاز سلول ما را تامین بکند. و بتواند برای ما تولید انرژی بکند. خلق خوش تولید بکند. به ما کمک کند که مغزمان فعال بشود که بتوانیم مسائل مهم را تجزیه و تحلیل بکنیم و یک زندگی سالم و پر نشاط را تجربه بکنیم.